Image result for a normal day

با درود فراوان، امروز از موقعی که بیدار شدم و تا این لحظه که ساعت 10 و ربع شب است، حس جالبی نداشتم. نه اینکه ناراحت و دلگیر باشم، اضطراب داشتم، آن هم بدلیل بی معرفتی بعضی از معلمان بود، زیرا بدون اطلاع امتحان گرفتند و من از این بابت حس جالبی نداشتم. خب بگذریم، امروز حدود ربع ساعت خواب ماندم اما با سرعت بیشتری به سمت مدرسه رفتم و به موقع رسیدم...! خب من چهار شنبه ها معمولا به کتابخانه نمی روم و از بابت درس استراحتی به خودم میدم چون پنجشنبه و جمعه وقت به اندازه کافی وجود دارد! امروز اتفاق خاصی نیوفتاد تا بنویسم اما امیدوارم فردا روز خوبی باشد و لذت ببرم، برنامه ام این است که فردا ظهر بروم کتابخانه و تمام درس هایی که در طول هفته داشتم را دوره کنم تا اگر در هفته بعدی، حتی اگر معلمی نگفت که امتحان داریم نمره بالا بگیرم! امیدوارم اینطور شود. بعد از آن هم احتمالا با خانواده میرویم گردش. خب امیدوارم سرتان را درد نیاورده باشم...! در پناه عشق.